حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۵۵

۱

خیز ای غلام باده درافکن به جام ما

کز وصل توست گردش گردون غلام ما

۲

گر لایق است چشمة خورشید را فلک

خورشید باده را فلکی کن ز جام ما

۳

آن قاصد است باده که جان است مقصدش

جز وی به جان ما که رساند سلام ما

۴

در بزم گه چو دست تو گردان کند قدح

گردان شود سپهر سعادت به کام ما

۵

ما را ز عقل ما همه اندوه و آفت است

جز می ز عقل ما که کشد انتقام ما

۶

می ده می ای غلام که از می در اوفتد

صد لذت و نشاط به راحت به دام ما

۷

یک ره که در جهان نتوان زیستن مقیم

بی عشوه بی صواب نباشد مقام ما

۸

نیکی کنیم و باده خوریم و عطا دهیم

تا اقتدا کنند به ما خاص و عام ما

۹

وآنها که بد کنند نزاری چنین کند

این شعر ما بس است بدیشان پیام ما

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۵۸۱

نظرات