
حکیم نزاری
شمارهٔ ۵۹
۱
کار ما بیرون شد از ساز و نوا
وقت تجرید است و کنج انزوا
۲
آسمان ما را در اقصای زمین
یک زمان خوش دل نمی دارد روا
۳
در زمین خود راستی ننهاده اند
آفرینش را بر این دارم گوا
۴
نفی تهمت را منجم می کند
راستی نسبت به خط استوا
۵
کاش باری آسمان منعکس
پشت کوژ خویش را کردی دوا
۶
تا به دنیا در چه خیر آمد پدید
زین گروه ناحفاظ بی نوا
۷
سر تهی چون طبل پر باد غرور
بر کشیده تا به علیین لوا
۸
عاقلان شان سخرة رای و قیاس
جاهلان شان فتنة کام و هوا
۹
باش از این غولان نزاری بر حذر
بت هنوز از غول بهتر پیشوا
۱۰
گرد بت رویان حسن افزای گرد
بلبلی بر گلرخان می زن نوا
نظرات