حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۶۱۲

۱

هرگز گمان مبر که کنم با تو دل دگر

با تو بر آن سرم که برم دوستی به سر

۲

ما را به اختلافِ زمان التفات نیست

بر ما به هیچ نقصِ مودّت گمان مبر

۳

نه‌نه روا مدار که بعد از وفایِ عهد

هرگز کند خلافی تو بر خاطرم گذر

۴

گر اقتضایِ دور کند هفته‌ای خلاف

تشنیع بر قضا نتوان زد بدین قدر

۵

در بابِ عرضِ بندگی ات گر مقصّرم

آن به که با مشاهده اندازم این سمر

۶

با لطفِ خود بگوی که چون زابتدا مرا

کردی قبول باز مگیر آخر آن نظر

۷

تا حاسدان گویند از بی‌قدم گریز

تا طاعنان نگویند از بی‌وفا حذر

۸

روی و ریا نه کارِ محبّانِ صادق است

هر جا محبّت است دل از دل دهد خبر

۹

گر بند بند باز گشایند چون قباش

صادق چو کوه بسته بود در وفا کمر

۱۰

سالک درین منازل و مرحل کسی بود

کز خویشتن به پای ارادت کند سفر

۱۱

آری نزاریا من و ما چیست جز حجاب

از خویشتن به در شو و از خود به در نگر

۱۲

تا بر تو باز صورتِ فطرت شود عیان

وز برزخِ مخیّله بیرون شوی مگر

۱۳

ماییم و دوستی غمِ دشمن نمی‌خوریم

مَی می‌خوریم نه غم تو نیز غم مخور

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۲۴۰

نظرات