حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۶۲۵

۱

زان پیش کآفتاب ز مشرق کند ظهور

آثار فیض حق متجلّی شود ز طور

۲

ای ساقی‌ای که رشک برند و خجل شوند

از قامت تو طوبی و از طلعت تو حور

۳

زآن آب ده کز آتش طبعش به خاصیت

سقف دماغ پر کند از دودهٔ بخور

۴

بر آتشم زن آبی کز عکس برق او

گردد سواد سینهٔ مخمور غرق نور

۵

تا من به کام دل غزل حسب حال خویش

اینجا ادا کنم چو سرایندهٔ زبور

۶

شد خاطرم به تربیت عاقلان نفور

دیوانه می‌شوم ز محال دل صبور

۷

از ناصحان مصلحت اندیش دوربین

نزدیک شد کز اسلام افتم به کفر دور

۸

از زاهدان عهد نیاموختم مگر

فسق و فساد و فحش و فسون و فن و فجور

۹

باری نصیحتی نکنندم جماعتی

کافتاده‌اند و بوده چو من در چنین فتور

۱۰

من در قیامتم ز ملامت‌گران عشق

کو در دمید قصّهٔ من در جهان چو صور

۱۱

تا چند خاطر از می و مطرب فریفتن

بر بوی آنک خیر بود آخر الامور

۱۲

چون اهل روزگار نی‌ام سخرهٔ مجاز

نه راغب حواری و نه طالب قصور

۱۳

آزادم از بهشت اضافی و فارغم

از هر که دل فریفته گردد بدین غرور

۱۴

گر دوزخ و بهشت ندانی نزاریا

تأویل آن زمن بشنو غیبت و حضور

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۲۵۲

نظرات