حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۶۲۸

۱

هین که به جان آمده‌ام دست گیر

رحم کن و بار دگر در پذیر

۲

هر چه کنی من نکنم اعتراض

بر من اگر رفت خطایی مگیر

۳

تیغ ز بازوی تو و سر ز من

گردن تسلیم نپیچد اسیر

۴

بس که کمان گوشهٔ ابروی تو

بر دلم از غمزه روان کرد تیر

۵

شد تُتُق سینهٔ من جعبه‌ای

جعبه نکرده‌ست کسی از حریر

۶

بر دل پر آتش من رحم کن

دل چه حدیث است تنور اثیر

۷

بر مژه ی چشم پر آبم ببخش

چشم غلط می‌کنم ابر مَطیر

۸

ناله ی زارم بشنو هم چو نی

گونه ی زردم بنگر چون زریر

۹

عقل ز من گشت جدا از جنون

خلق ز من گشت نفور از نفیر

۱۰

هم نظری کن به نزاری زار

چند کند ناله به زاری چو زیر

تصاویر و صوت

نظرات