حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۶۴۸

۱

می بایدم که بشنوم آواز دل‌نواز

تا بار دیگرم شود امید تازه باز

۲

در بارگاه نفس بهیمی بمانده‌ام

باشد که در خلاص دهندم خط جواز

۳

تا کی توان شنید محالات و باز گفت

افسانهٔ میان‌تهی و قصهٔ دراز

۴

بسیار در کشاکش ایام بوده‌ام

گه زیردست مدعیان گه زبرفراز

۵

ما به اعتراض مشنّع چه التفات

خو کی توان ز همدم دیرینه کرد باز

۶

هم عاقبت به سدره رسد مرغ آه من

نبود حجاب بر گذر مرغِ با نیاز

۷

در ابتدا قبول اجابت نیافته

هرگز گمان مبر که نمازی بود نماز

۸

محمود رفت و مظلمه برد از جهان و ماند

باقی میان خلق خردمندیِ ایاز

۹

دست از جهان بشوی و طمع بگسل از حیات

نزدیک پادشاه چو گشتی محل راز

۱۰

خفاش در حجاب بماند از جمال خور

سرّی بود هر آینه در چشم بندباز

۱۱

حربا ز حیرتی که بر او غالب آمده است

از تاب خود نمی‌کند البته احتراز

۱۲

گر قافیه دوباره شود شوق غالب است

آری نزاریا تو و درگاه بی‌نیاز

۱۳

تا کی هوا کنی چو شتر هر زمان مده

از کف زمام عمر گران‌مایه بر مجاز

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۲۷۷

نظرات