حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۶۵۶

۱

بده به یار می خوش گوار شورانگیز

عقیق‌رنگ، معنبر نسیم، مشک آمیز

۲

زمانه بر روش دور خویش می‌گردد

نه سازگاری او معتبر بود نه ستیز

۳

گرت به دوست تقرب خوش آمد از خود دور

وگر به عشق تعلق کنی ز عقل گریز

۴

شراب تلخ حرام است بی لب شیرین

حلال‌خواره ازین هر دو کی کند پرهیز

۵

بلی جواب دهد گر کسی سؤال کند

ز استخوان بریزیده ی ملک پرویز

۶

بیار خاک و در آن دیدهٔ مقلّد پاش

بیار آب و بر این سینهٔ پرآتش ریز

۷

به خودپرست که می‌گوید از ره شفقت

که از سر هبل و لات درگذر برخیز

۸

بخور که فردا آسان‌ترت بود ز امروز

اگر به تقدمه ادمان کنی در آتش تیز

۹

ز پای خنب نزاری دگر مشو غایب

که حالیا به ازین نیست هیچ دست‌آویز

تصاویر و صوت

نظرات