حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۶۷۶

۱

دلا خاک در دیدۀ عقل پاش

نه از خویشتن عاقلی بر تراش

۲

اگر اهلِ دنیا زبون اند و خوار

تو باری گدایی ازین خیل باش

۳

و بالِ تو در آفرینش تویی

نبودی تویِ تو در اصل کاش

۴

بر افکنده را چون درو محو شد

توان کرد تصدیقِ نسبت به ماش

۵

به جانی دگر زنده اند اهلِ دل

غذایِ محقّق نه نان است و آش

۶

ملامت گرِ مدّعی گو مدام

به طعنه دلِ اهلِ دل می خراش

۷

اگر پوستت چون نخود در کشند

نشاید که صفرا کنی هم چو ماش

۸

ندانی ندانی که مردانِ حق

نکردند اسرارِ پوشیده فاش

۹

کجا گر درآید نشیند سروش

مگر خانه خالی کنی از قماش

۱۰

تو مخلوقی و آفریننده را

ندانی نبینی به عقلِ معاش

۱۱

که را بینی ار او نگوید ببین

که را باشی ار او نگوید بباش

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۳۰۷

نظرات