
حکیم نزاری
شمارهٔ ۶۷۷
۱
ای دلِ دریا نشین گوهرِ دریا مپاش
در قدمِ بی قدم لؤلؤ لالا مپاش
۲
سدره طلب باش نه سخرۀ دنیایِ دون
از مژه ها در ثری عِقدِ ثریّا مپاش
۳
برزگرِ عشق باش نیک و پژوهیده کار
آب به هر جو مبر تخم به هر جا مپاش
۴
لایقِ بی دیدگان نیست نثارِ دُرت
هر چه به دست آیدت بر سرِ این ها مپاش
۵
حکمِ حق و مستحق نیک نگه دار هان
تخمِ چنان تخمه یی هرزه به صحرا مپاش
۶
بر سرِ پاکان حق در رهِ نیکانِ دین
تیغ به عمیا مزن خاک به عمدا مپاش
۷
چشمۀ خضرست خم زادۀ چشمه مسیح
خاکِ تعصب در آن چشمۀ خضرا مپاش
۸
کیست که فرعون را گوید کای بی خبر
گَردِ سرِ کویِ کفر بریدِ بیضا مپاش
۹
ای همه تو ما که ایم هیچ و همه تو و لیک
خرمنِ امّیدِ ما بر دمِ نکبا مپاش
۱۰
کیست نزاری که او لافِ محبّت زند
چینۀ بنجشک گو از پیِ عنقا مپاش
نظرات