
حکیم نزاری
شمارهٔ ۷۲۷
۱
بیا که می کند از مشرق آفتاب طلوع
بیار باده و بگذار عذر نا مسموع
۲
حرام نیست به دینِ حکیم خمر بیار
حکیم خود نکند هیچ کار نا مشروع
۳
که را رسد که کند فرق در حلال و حرام
مگر کسی که خبر دارد از اصول و فروع
۴
زبان طعنه چرا می کشند در قومی
که جز به میکده ایشان نمی کنند رجوع
۵
چنانم از شَرهِ باده ی کهن تشنه
که نوجوان رمضان مشتهی ز غایت جوع
۶
من از تعصب صاحب غرض نیندیشم
که کف برآورد از خشم راست چون مصروع
۷
نیاز می کن و با دوستان قدح می کش
که اهل راز درین شیوه کرده اند شروع
۸
سجود پیش ملایک سزد که استاده ست
در آرزوی زمین بر شش آسمان به رکوع
۹
ادای نظم نزاری ز معدن جان است
بصیر گوهر کانی بداند از مصنوع
۱۰
سخن حقیقت و حکمت بود چو دُر باید
الخصوص که باشد مهذب و مطبوع
نظرات