
حکیم نزاری
شمارهٔ ۷۴۶
۱
ما بینِ حقّ و باطل ضدّیتیست مطلق
تیغی به تارِ مویی آویخته معلّق
۲
ای یار یک نصیحت یارانه بشنو از من
مگرو به رایِ ناقص مشنو حدیثِ احمق
۳
یک بار حایِ حیرت بر قافِ قربِ او زن
کز عینِ عرف گردد میمِ محق محقّق
۴
دوشیزه مریم ارنی چون زایدی مسیحا
حلاّج مرده ارنی چون گویدی انا الحق
۵
هر ظاهری که بینی بی باطنی نباشد
بشنو ندایِ دعوت زین داعیِ مصدّق
۶
با وقت ساز حالی تا وعده ای ستانیم
از کف مدار خالی جامِ میِ مروّق
۷
من پیرِ خانقاهم یعنی شراب خانه
کرباس و صوف خواهم نه سندس و ستبرق
۸
نا برده بوی و کردن نسبت به شیخ صادق
کار افتقار دارد نه اخضر و نه ازرق
۹
مهر کسیست ما را در جان که وقتِ معجز
مه را به یک اشاره کردی در آسمان شق
۱۰
با لحم و دّمِ ما شد مهرِ ولی مخمَّر
دانی کدام والی شیرِ مصافِ خندق
۱۱
دانم کنند جهّال انکار بر نزاری
غم نیست گر مقلّد گیرد برین سخن دق
نظرات