
حکیم نزاری
شمارهٔ ۷۸۴
۱
دستِ من و دامنِ آلِ رسول
هر چه جزین است نیرزد به پول
۲
باطلِ مطلق چو ندارد وجود
هر چه جز از حق نکنم من قبول
۳
من نکنم شکر خداوند را
پس رویِ پیش روانِ جهول
۴
واقفِ سّرِ دل وجانِ من است
آن که برون است ز کنهِ عقول
۵
چون بود از تو به اعادت به می
راست چنان کز پیِ هجران وصول
۶
هر که کند از خودیِ خود خروج
کرده بود باز به جنَّت دخول
۷
عشق بود خانه براندازِ عقل
رخت برون بر ز میان تو فضول
۸
عقل به نادان نکند اقتدا
مردِ خدا را نزند راه غول
۹
این چه محال است کجا کی رسد
درحرمِ شاه گدا را نزول
۱۰
بیش نزاری سخنِ حق مگوی
تا نشنود از تو نفور و ملول
۱۱
طاقتِ این بار نمی آورند
الّا ثابت قدمانِ حَمول
نظرات
ر.غ