
حکیم نزاری
شمارهٔ ۷۹۲
۱
تنها نی ام اگرچه که تنها نشسته ام
با خاصگانِ عالمِ بالا نشسته ام
۲
در من اگر به چشم اضافات بنگرند
این جا نی ام به مرتبه آن جا نشسته ام
۳
می دان حقیقتم به خرابات معتکف
اندر نماز اگر به مصلّا نشسته ام
۴
بر متّکایِ سدره از این چارچوبِ شخص
پنهان ز خویش رفته و پیدا نشسته ام
۵
تا مست باز گردم چون مست آمدم
در پایِ خم همیشه به عمدا نشسته ام
۶
بر مقتضایِ حکم تَموتون تُبعثون
مست و خراب بی سرو بی پا نشسته ام
۷
مخمور در جوابِ سؤالات عاجزم
سر مست عشق منتظر آن را نشسته ام
۸
نی نی چه آید از من و گفت و شنیدِ من
دل بسته در خدایِ تعالی نشسته ام
۹
در کنج گنج یابِ نزاری ملوک وار
بر کف گرفته جامِ مصفّا نشسته ام
۱۰
دستم به روزگارِ مشعبد نمی رسد
بر بامِ امتحان به تماشا نشسته ام
نظرات