
حکیم نزاری
شمارهٔ ۷۹۹
۱
بیا کز تو نمی باشد شکیبم
به جان آمد دل از چندین فریبم
۲
مکن تدبیرم ای جان در جدایی
که خون شد زهره آخر زین نهیبم
۳
اگر نازی کنی آری و لیکن
نباشد طاقت چندین عَتیبم
۴
اگر صد ره عنان از من بپیچی
منت تا زنده باشم در رکیبم
۵
بهل تا سر نهم بر پشت پایت
چه می داری چو زلفت بر نشیبم
۶
نه با تو می توانم بُد نه با خود
که خواهد برد بیرون زین حجیبم
۷
بدین زاری بریدن از نزاری
بدین زودی نباشد در حسیبم
تصاویر و صوت

نظرات