حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۸۰۳

۱

دردا کز اشتیاقِ تو جانا بسوختم

در آتشِ فراق سراپا بسوختم

۲

صهبا انیسِ خاطر من بود پیش ازین

اکنون هم از حرارتِ صهبا بسوختم

۳

از تّفِ سینه بس که جگر خوردم از لبت

یاقوت در خزانۀ خارا بسوختم

۴

از رشکِ اشکِ گوهرِ پاکِ سحابِ چشم

در حقّۀ صدف دُرِ بیضا بسوختم

۵

زد بر اثیر آتشِ آهم وزان اثر

هم چون اثیر عقدِ ثریّا بسوختم

۶

بر آتشم نشانی و عیبم کنی اگر

دستی برآورم که خدایا بسوختم

۷

عاجز شدم چو سوخته می خواستی مرا

از غیرتِ تو دم نزدم تا بسوختم

۸

فکرم دگر به آبِ سخن ره نمی برد

خاطر چنان در آتشِ سودا بسوختم

۹

دل را به راه دیده و جان را به برقِ شوق

این را به آب دادم و آن را بسوختم

۱۰

نامی نزاریا ز تو مانده ست و زاریی

پس قصّه چیست گو همه اعضا بسوختم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۴۶

نظرات