
حکیم نزاری
شمارهٔ ۸۲۴
۱
ز می توبه کردم ز مستی نکردم
نگفتم دگر گِردِ مستان نگردم
۲
اگر بوده ام دامن آلوده از می
چو بر آبِ رز بود خونی نکردم
۳
اگر جرأتی رفت الحمدُلله
که با آبِ رز خون مردم نخوردم
۴
مرا توبه دادند از می پرستی
ازین پس اگر می پرستم نه مردم
۵
میِ لعل از آن می خورم تا نسازد
به خاکِ زمرّد گیا روی زردم
۶
بر احوالِ من هست جایِ ترحّم
ولی هر کسی نیست آگه ز دردم
۷
نزاری به زاری به زاری نزاری
همین است و بس شیوۀ عکس و طردم
نظرات