
حکیم نزاری
شمارهٔ ۸۴۳
۱
چرا چنین شب و روز انتظار می دارم
که چشمِ مرحمتی زان نگار می دارم
۲
به یادِ سیمِ بُنا گوش و عقدِ زیورِ او
همیشه لعل و گهر در کنار می دارم
۳
بسوختم چه کنم گرچه طاقتم برسید
به صد مجاهده صبری به کار می دارم
۴
اگرچه سست رکابم بر اسبِ صبر و قرار
لگام بر سرِ عهد استوار می دارم
۵
چو فاش کرد نهانِ دلم تسلّطِ عشق
سرشک بر مژه زان آشکار می دارم
۶
دلم پر آتش و چشمم پر آب می باشد
ز بس که آرزویِ رویِ یار می دارم
۷
به خواب نیز نمی بینمش که شب تا روز
ز ناوکِ مژه در دیده خار می دارم
۸
اگرچه از منِ مظلوم کس نمی شنود
ولی تظلّمِ خود برقرار می دارم
۹
ز یار هیچ شکایت نمی کنم نی نی
فغان ز بختِ نزاریِ زار می دارم
تصاویر و صوت

نظرات