حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۸۷۴

۱

بیا بیا صنما بیش از این مرنجانم

دمی به لطف دلم ده که بس پریشانم

۲

چو بلبل از غم عشق تو تا به کی نالم

به دیده چند کشم خارت ای گلستانم

۳

دو زلف شست تو بر هم شکست پیوندم

دو چشم مست تو پیدا بکرد پنهانم

۴

غنیمت است به پیش لب تو جان دادن

که تا مگر به حدیثی ز لب دهی جانم

۵

شبی که دست حمایل کنم به گردن تو

چو آفتاب درخشد مه از گریبانم

۶

چو سودِ حاصل عمرم تویی که را طلبم

چو اصلِ راحتِ رنجم تویی که را خوانم

۷

شکسته ام ز تو باری ولی بحمدالله

اگر شکسته وجودم درست پیمانم

۸

گرم تمامت عالم به سر بگردانی

ز پیش حکم تو یک ذرّه سر نگردانم

۹

به عزت از بنشانی کمینه مسکینم

به خدمت ار بپذیری مطیع فرمانم

۱۰

همان نزاریِ مسکین ِ مُستمندِ تو ام

نه خود که تا ز تو دورم هزار چندانم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۲۲

نظرات