حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۸۷۵

۱

اگر عشق تو شد در خون جانم

قضا از خویشتن چون بگذرانم

۲

نداری مستیِ من هوشیاری

که از مبدای فطرت هم چنانم

۳

گرو بندم که هر عاقل که زلفت

ببیند در نشورد من بمانم

۴

ز دستم برنمی خیزد نثاری

ندانم تا چه در پایت فشانم

۵

دلم آویزشی دارد به زلفت

غمت آمیزشی دارد به جانم

۶

طمع دارم زمین بوسی دگر بار

اگر مهلت دهد دورِ زمانم

۷

امیدم باز میدارد خیالت

بکوشم هم مگر ضایع نمانم

۸

زمانه گرچه هم توسن رکاب است

مگر بر بخت گرداند عنانم

۹

دلم آبی کند هر روز در گِل

وزین پس سر نخواهم شست دانم

۱۰

بدان می آردم غیرت که نارد

دگر نام نزاری بر زبانم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۲۳

نظرات