حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۸۷۷

۱

جان برای تو که هم دردی و هم درمانم

سر فدای تو که هم جانی و هم جانانم

۲

با تو چون قامت تو از دگران آزادم

بی تو چون وصل تو از بی نظران پنهانم

۳

لوح سودای تو چون باد ز سر می گیرم

در سر اندوه تو چون آب ز بر می خوانم

۴

عشق روحانی سوزان تر از این ممکن نیست

کز تف آه جگر برق همی سوزانم

۵

گر خیالی ست کسی را و تصور بندد

کز تو برگردم و خو باز کنم نتوانم

۶

دیده بر قبضه ی ابروی کمان دارم و تیر

بر جگر میخورم و روی نمی گردانم

۷

شب هجران تو گر تا به قیامت باشد

دیده بر هم نزنم ور مژه خون افشانم

۸

گر سگم خوانی و کس باز نزاری خواند

دهنش بشکنم و یا سه بدو برسانم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۵۸۹

نظرات