حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۸۹۲

۱

اگر چه هیچ نی ام هر چه هستم آن توام

مرا مران که سگ بر آستان توام

۲

به زلتی که رود از نظر میندازم

که برگرفته ی الطاف بی کران توام

۳

بر اعتماد قبول توام کز اول عهد

عنایت توبه من گفت ضمان توام

۴

نماند هیچ ز من و ز تغلب سودا

هنوز بر سر بازار امتحان توام

۵

توانم از سر جان در هوای تو برخاست

غلط شدم نتوانم که ناتوان توام

۶

چه می کنم ز زمین و زمان و کون و مکان

همین مراد مرا بس که در زمان توام

۷

به عون مرحمتم زین صراط برگذران

که بر سر آمده از پای نردبان توام

۸

به آمدن چو خوشم داشتی به وقت رحیل

خوشم روان کن ازین جا که میهمان توام

۹

گهی نزاری زارم گهی به زاری زار

به هر صفت که برون آوری همان توام

تصاویر و صوت

نظرات