
حکیم نزاری
شمارهٔ ۸۹۸
۱
من از این عهده کی برون آیم
بی دلیلی به راه چون آیم
۲
تو بخوان تا توانم آمد من
تو ببر تا ز خود برون آیم
۳
گر به معراج ارتقا دهی ام
سقف افلاک را ستون آیم
۴
عدم است انتکاس و می دانم
که ز بالای سرنگون آیم
۵
گر به رای بلند خویش روم
پس ز دو نان هنوز دون آیم
۶
به محل از همه فریشتگان
گر توم ره دهی فزون آیم
۷
ور به خود واگذاریم هیهات
حارث مره را زبون آیم
۸
ور توانم ز عقل چون مجنون
در ره عشق ذوفنون آیم
۹
باز می گو نزاریا که به خود
من از این عهد کی برون آیم
نظرات