
حکیم نزاری
شمارهٔ ۸۹۹
۱
چشم امیدوار به ره برنهادهایم
گوش نیازمند به در برگشادهایم
۲
پیش خیال روی تو کز چشم ما نرفت
چون مخلصان به پای ادب ایستادهایم
۳
مهر تو از مبادی فطرت نهادهاند
در جان ما و جان به وفای تو دادهایم
۴
یک جرعه دادهاند به ما ز اول و هنوز
لایعقل از تجرع آن جام بادهایم
۵
دیوانهوار در پی زنجیر زلف تو
زنجیرسان چو زلف تو بر هم فتادهایم
۶
شیر وفا مکیده ز پستان وحدتیم
آری مگر ز مریم دوشیزه زادهایم
۷
نه نه نزاریا نکنی با یراق عشق
دعوی که ما هنوز درین ره پیادهایم
تصاویر و صوت

نظرات