
حکیم نزاری
شمارهٔ ۹۰۰
۱
ما چو از بَدْوِ ازل بادهپرست آمدهایم
پس یقین است که مستان ز الست آمدهایم
۲
قول تحیون و تَموتون نه نبی فرمودهست
مست خواهیم شدن باز که مست آمدهایم
۳
مستی ما نه ز خمرست بیا تا بینی
نیستانیم که در عالم هست آمدهایم
۴
عاقبت صحبت خورشید ندارد خفاش
ما روانیم نه از بهر نشست آمدهایم
۵
طاق ابروی بتان قبلهگه اهل دل است
لاجرم از پی بت لاتپرست آمدهایم
۶
چون نزاری نزار از هوس مهرویان
ماهیانیم که در شست به شست آمدهایم
نظرات