
حکیم نزاری
شمارهٔ ۹۲۰
۱
ما که دیوانگانِ مدهوشیم
عشق از مردمان نمیپوشیم
۲
گرچه با عشق برنمیآییم
هم به نوعی که هست میکوشیم
۳
در مقامات عشق میبازیم
در خرابات دُرد مینوشیم
۴
بندهی شاهدانِ خوش چشمیم
بل که هندویِ حلقه در گوشیم
۵
هر که را دوست داشتیم برو
هر زمانی زمانه بفروشیم
۶
گاه بینندگانِ بیچشمیم
کاه گویندگانِ خاموشیم
۷
راه بیمنزل است و میپوییم
بحر بیساحل است و میجوشیم
۸
حرفِ دیوانگان بیار که ما
سخنِ عاقلان بننیوشیم
۹
چون نزاریِ مستِ لایعقل
واله و بیقرار و بیهوشیم
نظرات