حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۹۴۱

۱

محروم مانده ام ز ملاقات دوستان

یک ره اثر نکرد مناجات دوستان

۲

عمری برفت و جاذبه خاطری نرفت

این خود عجب بود ز کرامات دوستان

۳

دیرست تا به من نرسید و نمی رسد

مشمومی از روایح جنّات دوستان

۴

ماییم و خاطری متفکّر، دلی نفور

از هر چه هست غیر ملاقات دوستان

۵

بر دست جام باده و در سر خمار وصل

مشتاق بزمِ پیرِ خراباتِ دوستان

۶

احیای ما ممات حقیقی ست در وجود

از حیّز عدم نبود مات دوستان

۷

ساقی خوب روی و می صاف و یار اهل

این است عزّی و هبل و لاتِ دوستان

۸

در دوست محو گشتن و از خود برون شدن

آری بلی همین بود آیات دوستان

۹

مستغرق محیط حضورست فکر من

مشغول روز و شب به تحیّات دوستان

۱۰

خوش وقت روزگار نزاری که لحظه ای

با خود نمی رسد ز مهمّات دوستان

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۸۳

نظرات