
حکیم نزاری
شمارهٔ ۹۶۳
۱
ای روح من در قلب تو چون جان تو در جسم تن
این جا نداند هر کسی تا من تو ام یا خود تو من
۲
نی نی غلط کردم توای فی الجمله بی تو من کی ام
آنجا که تو یک دل شوی با من نماند جان و تن
۳
آن جا که از مایی ما با ما نماند ما و من
گو عقل خودبینی مکن گو جسم از جان بر شکن
۴
چون بی جهت گردد جهت چون بی مکان باشد مکان
شاید که این جا گویمش در لامکان دارد وطن
۵
هان هان نزاری بس که بس از حد ببردی دم مزن
در ذات واحد جز احد کس را بود حد سخن
تصاویر و صوت

نظرات