
حکیم نزاری
شمارهٔ ۹۶۹
۱
مبارک است ملاقات دوستان کردن
به روی هم دم خود بامداد می خوردن
۲
شراب بستدن و بی مکاس نوشیدن
نه عذر و دفع و فریب و بهانه آوردن
۳
ز روزگار برآسودن و نه خود ز کسی
نه نیز هیچ کس از خویشتن بیازدن
۴
نیاز کردن و پوزش نمودن از سر شوق
طرب نمودن و فرش نشاط گستردن
۵
غذای روح به احکام عشق و مهر و می است
خوش است جان به می و مهر دوست پروردن
۶
برون شدن ز خودیِ خود از ره تسلیم
به مقتدای به حق لازم است بسپردن
۷
سر نیاز چو آدم به عذر و عجز بنه
که چون بلیس تکبر خطا بود کردن
۸
نزاریا سر تسلیم نه به حکم قضا
که معتقد به کمند رضا دهد گردن
۹
ز روی آینه ی خاطرت به صیقل می
علی الضروره بباید غبار بستردن
نظرات