
حکیم نزاری
شمارهٔ ۹۷۴
۱
صعب کاریست سرآسیمه ی ایام شدن
بازگشتن ز رقیبان و به ناکام شدن
۲
می روم بی خود و باخود زجفا می گویم
تا کی از دست دل انگشت کشِ عام شدن
۳
یک قدم را که نهادم دم رفتن بر دوست
وقت رجعت نتوان باز به ده گام شدن
۴
پیش ما روی نکونیست دریغ ارنه رواست
از پی روی نکو رفتن و بدنام شدن
۵
گر خردمند بود مرد چو پیش آید کار
بایدش اول از آغاز به انجام شدن
۶
این همان دانه ی زرق است نزاری هش دار
مصلحت نیست دگر باره سوی دام شدن
۷
مغز دین در سر سودای هوس نتوان کرد
از پی حرمت کافر نتوان خام شدن
۸
منزل بادیه دور است و سحر گه نزدیک
دشمنان خفته صواب است به هنگام شدن
۹
حوریان منتظر آن که ببینند و تو را
شرم ناید چو مُغ آخر برِ اصنام شدن
تصاویر و صوت

نظرات