
حکیم نزاری
شمارهٔ ۹۹۳
۱
گر هیچ میتوانی ما را حمایتی کن
پیوندِ جانِ خود را با ما عنایتی کن
۲
گر میتوان که دستم گیری و در پذیری
بسیار مزد باشد اندک رعایتی کن
۳
یک شب بیا زمانی برگوی داستانی
تا خود سر چه داری آخر حکایتی کن
۴
واجب کند ترحم بر بندهی مقصر
پندی، نصیحتی ده شکری، شکایتی کن
۵
اول عزیز کردی آخر مدار خوارم
هم خود بنا نهادی هم خود کفایتی کن
۶
با ما مگو که زر کو آن تنگِ پر شکر کو
از گفتهی نزاری بنشین روایتی کن
تصاویر و صوت

نظرات