
حکیم نزاری
شمارهٔ ۵۱
۱
هر صبح که جام عشق گیرم بر دست
سرمایه نیستی کنم در سر هست
۲
هر لحظه برانگیخت قیامت ز وجود
هر جرعه ز جان تو که در جام بنشست
نظرات