
حکیم نزاری
بخش ۲۳ - پایان سخن
۱
از مقالت ملالت افزاید
قصه گر مختصر کنم شاید
۲
یک دو بیت ار بود پسنده شاه
بس بود قصه می کنم کوتاه
۳
نوبهاری به ماه نیسانی
نظم کردم جمادی الثانی
۴
جشن نوروز بر مبارک فال
تسع و تسعین و ستمایه ز سال
۵
ساختم از پی دل افروزی
تحفه ای حالیا به نوروزی
۶
کرده ام همچو چشمه حیوان
آب روشن ز خاک تیره روان
۷
آب و خاکش به عشق بسرشته
بیت بیتش به رمز بنوشته
۸
بیتها جمله پانصد و پنجاه
چون بروج فلک پر انجم و ماه
۹
نظر رأفت شهنشاهی
آنک دارد ز غیب آگاهی
۱۰
دارم امید آنکه بپذیرد
لطف خود دستیار من گیرد
۱۱
دولت شاه باد پاینده
تیغش از خصم سر رباینده
۱۲
دایم از تخت و بخت برخوردار
دوستان شاد و دشمنان بردار
۱۳
سدّ عمرش چو قاف مستحکم
روز و شب سال و مه خوش و خرم
۱۴
ختم شد بر دعای دولت شاه
والسلام على رسول الله
نظرات