
حکیم نزاری
بخش ۷ - پیغام دوم شب برای روز
۱
باز شب داد روز را پیغام
که: «چنین بر مکش به چرخ اَعلام
۲
من جهاندار بودم از اول
نه تو نه مه نه مشتری نه زحل
۳
کدخدای جهان به حکم خدای
منم و من به عقل روشنرای
۴
قله این بلند طارم را
یعنی این قلعه چهارم را
۵
دیدبانی مقیم میبایست
چشم داری عظیم میبایست
۶
بهر آن بر گماشتند ترا
تا به اکنون بداشتند ترا
۷
گر سخن در معاملت باشد
دیدهبان را چه منزلت باشد؟
۸
همچو عیسی بمانده در راهی
چون کنی دعوی شهنشاهی؟
۹
ماورای تو چند حکاماند
کز تو برترنشین این باماند
۱۰
همه بر تو محیط و مافوقاند
همه با تخت و افسر و طوقاند
۱۱
نیست بالای من کسی دیگر
منم و مملکت ز من یکسر»
نظرات