
عبید زاکانی
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در ستایش شاه شجاع مظفری و وصف بارگاه او گوید
۱
خجسته بارگه پادشاه هفت اقلیم
مقر جاه و جلالست و جای ناز و نعیم
۲
به شکل شمسهٔ او آفتاب با تمکین
به وضع رفعت او آسمان با تعظیم
۳
فضای حضرت او دلگشا چو صحن چمن
هوای خرم او جانفزا چو بوی نسیم
۴
بر آشیانهٔ او عقل و روح جسته مقام
بر آستانهٔ او فتح و نصر گشته مقیم
۵
طوافگاه ملوک جهان حریم درش
چو قبلهگاه جهانی مقام ابراهیم
۶
رسید کنگرههای بلند او جائی
که قاصر است از او وهم دوربین حکیم
۷
شده چو عقل مجرد زنائبات ایمن
شده چو روح مقدس ز حادثات سلیم
۸
نشسته خسرو روی زمین به کام در او
گرفته دست شراب و گشاده دست کریم
۹
جلال دنیی و دین شیر حمله شاه جهان
که هست چاکر او آفتاب و ماه ندیم
۱۰
صریر کلکش چون ابر بر جهان فایض
ضمیر پاکش بر خلق چون خدای کریم
۱۱
خداش در همه حالی معین و ناصر باد
به حق احمد مرسل به حق نوح و کلیم
تصاویر و صوت

نظرات