
عبید زاکانی
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در مدح شاه شیخ ابواسحق
۱
ای دوش چرخ غاشیه گردان جاه تو
خورشید در حمایت پر کلاه تو
۲
شاه جهان سکندر ثانی جمال دین
ای برتر از شهان جهان دستگاه تو
۳
تا چشم دشمنان شود از بیم او سفید
سر بر فراخت پرچم گیسو سیاه تو
۴
در دعوی سعادت دنیا و آخرت
نزدیک عقل داد و کرم بس گواه تو
۵
در معرضی که جیش تو بر خصم چیره شد
خورشید تیره گشت ز گرد سپاه تو
۶
تو جان عالمی و علی سهل جان جان
تو در پناه خالق و او در پناه تو
۷
تا در پی همند شب و روز و ماه و سال
بادا خجسته روز و شب و سال و ماه تو
نظرات