عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۱

۱

بکشت غمزهٔ آن شوخ، بی‌گناه مرا

فکند سیب زنخدان او به چاه مرا

۲

غلام هندوی خالش شدم ندانستم

کاسیر خویش کند زنگی سیاه مرا

۳

دلم بجا و دماغم سلیم بود ولی

ز راه رفتن او دل بشد ز راه مرا

۴

هزار بار فتادم به دام دیده و دل

هنوز هیچ نمی‌باشد انتباه مرا

۵

ز مهر او نتوانم که روی برتابم

ز خاک گور اگر بردمد گیاه مرا

۶

به جور او چو بمیرم ز نو شوم زنده

اگر به چشم عنایت کند نگاه مرا

۷

عبید از کرم یار بر مدار امید

که لطف شامل او بس امیدگاه مرا

تصاویر و صوت

کلیات عبید زاکانی به کوشش پرویز اتابکی - عبید زاکانی - تصویر ۱۰۱
کلیات عبید زاکانی (شامل: رساله دلگشا، قصائد، غزلیات، قطعات، رباعیات، عشاقنامه) با مقدمهٔ شهریار یاربخت (نوذر اصفهانی) - عبید زاکانی - تصویر ۷۰

نظرات

user_image
نظر
۱۳۹۰/۱۰/۲۲ - ۰۶:۴۷:۴۴
سلام _بر خلاف ان همه طنز گزنده در موش وگربه واقعا اگر اسم شاعر درج نمیشد فکر نمیکردم بتونه انقدر لطافت شیرین به خرج بده.
user_image
عباس پورشاه ابادی
۱۳۹۴/۰۴/۱۴ - ۲۳:۱۸:۰۱
اولا بهترین راهی که میتونستم از شما تشکر ویژه بکنم بخاطر این سلیقه و این مجموعه نفیس که ساخته اید همینجاست متشکر و بینهایت ممنونمدوما این شعر رو خیلی دوست داشتم اما پیدا نمیکردم دستتان درد نکند