عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۶

۱

می‌کُند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا

می‌کِشد نرگس مست تو به میخانه مرا

۲

متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه

از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا

۳

هوس در بناگوش تو دارد دل من

قطرهٔ اشک از آنست چو دردانه مرا

۴

دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت

کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا

۵

درد سر می‌دهد این واعظ و می‌پندارد

کالتفاتست بدان بیهده افسانه مرا

۶

چاره آنست که دیوانگیی پیش آرم

تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا

۷

از می مهر تو تا مست شدم همچو عبید

نیست دیگر هوس ساغر و پیمانه مرا

تصاویر و صوت

کلیات عبید زاکانی به کوشش پرویز اتابکی - عبید زاکانی - تصویر ۱۰۴
کلیات عبید زاکانی (موش و گربه) به کوشش دکتر محمدجعفر محجوب - عبید زاکانی - تصویر ۷۱
کلیات عبید زاکانی (شامل: رساله دلگشا، قصائد، غزلیات، قطعات، رباعیات، عشاقنامه) با مقدمهٔ شهریار یاربخت (نوذر اصفهانی) - عبید زاکانی - تصویر ۷۳

نظرات

user_image
پرویز
۱۳۹۸/۰۶/۰۳ - ۰۳:۳۶:۱۹
با درود. دُر بناگوش گوش صحیح است.چو دُردانه مرا صحیح است.چاره آن است که دیوانگی پیش آرم صحیح است.با سپاس
user_image
پرویز
۱۳۹۸/۰۶/۰۳ - ۰۳:۳۹:۰۳
با درود. دُر بناگوش گوش صحیح است.چو دُردانه مرا صحیح است.چاره آن است که دیوانگی پیش آرم صحیح است.برگرفته از نسخه ی چاپی کلیات عبید زاکانی از استاد عباس اقبال آشتیانیبا سپاس
user_image
موسی عبداللهی
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۱۰:۲۲:۲۸
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂🍃🌺🍃🍂🍂🍃🌺 🌺🍂  🍃  🔰شکایت عاشق...! 🥀می‌کُند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا🥀می‌کِشد نرگس مست تو به میخانه مرا 🥀متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه🥀از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا 🥀هوس در بناگوش تو دارد دل من🥀قطرهٔ اشک از آنست چو دردانه مرا 🥀دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت🥀کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا 🥀درد سر می‌دهد این واعظ و می‌پندارد🥀کالتفاتست بدان بیهده افسانه مرا 🥀چاره آنست که دیوانگیی پیش آرم🥀تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا 🥀از می مهر تو تا مست شدم همچو عبید🥀نیست دیگر هوس ساغر و پیمانه مرا 🔸حضرت-عبید زاکانی:«🕊️🌹» 🔹شرح ابیات: ✍️زلف تو باعث دیوانگی من شده است.چشم مست تو مرا به میخانه کشیده است. نمی‌دانم چگونه غم عشقت ناگهان،مرا در این گوشهٔ ویران پیدا کرده است. دل من می‌خواهد در گوش تو حرف بزند. ✅این اشک‌های من همانند دانه‌های دردناک است.اگر رخ تو را ببینم مثل شمع می‌سوزم،مثل  پروانه مرده و سوخته پیدا می‌شوم.این واعظ سر درد می‌دهد و فکر می‌کند، که من به حرف‌های بیهوده‌اش گوش می‌دهم. 🔑چاره این است که دیوانگی خود را نشان دهم، تا واعظ فرزانه من را فراموش کند.از می عشق تو تا مست شدم مثل عبید،به جام و پیاله علاقه ندارم.🌺🍂🍃🌺🍂🍂🍃🌺🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃