عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۶۶

۱

جوق قلندرانیم در ما ریا نباشد

تزویر و زرق و سالوس آیین ما نباشد

۲

در هیچ ملک با ما کس دوستی نورزد

در هیچ شهر ما را کس آشنا نباشد

۳

گر نام ما ندانند بگذار تا ندانند

ور هیچمان نباشد بگذار تا نباشد

۴

شوریدگان ما را در بند زر نبینی

دیوانگان ما را باغ و سرا نباشد

۵

در لنگری که مائیم اندوه کس نبیند

در تکیه‌ای که مائیم غیر از صفا نباشد

۶

از محتسب نترسیم وز شحنه غم نداریم

تسلیم گشتگان را بیم از بلا نباشد

۷

با خار خوش برآئیم گر گل به دست ناید

بر خاک ره نشینیم گر بوریا نباشد

۸

هرکس به هر گروهی دارد امید چیزی

ما را امیدگاهی، غیر از خدا نباشد

۹

همچون عبید ما را دریوزه عار ناید

در مذهب قلندر عارف گدا نباشد

تصاویر و صوت

کلیات عبید زاکانی (موش و گربه) به کوشش دکتر محمدجعفر محجوب - عبید زاکانی - تصویر ۹۸
کلیات عبید زاکانی به کوشش پرویز اتابکی - عبید زاکانی - تصویر ۱۲۳
کلیات عبید زاکانی (شامل: رساله دلگشا، قصائد، غزلیات، قطعات، رباعیات، عشاقنامه) با مقدمهٔ شهریار یاربخت (نوذر اصفهانی) - عبید زاکانی - تصویر ۱۳۵

نظرات

user_image
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۵ - ۱۵:۴۳:۳۷
فکر کنم اولش این طور باشه :(( چون ما )) قلندرانیم در ما ریا نباشد ...
user_image
علیرضا
۱۳۹۵/۱۰/۲۹ - ۱۳:۰۹:۱۸
جوق به معنای دسته و گروه و برای جمع فرشتگان استفاده میشود.
user_image
محمد صالح
۱۴۰۲/۰۱/۲۱ - ۱۸:۳۹:۳۶
زیبا بود