عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۷۴

۱

وصل جانان باشدم جان گو مباش

در جهان جز فکر جانان گو مباش

۲

ساکن خلوت سرای انس را

گلشن و بستان و ایوان گو مباش

۳

ما کجا اسباب دنیا از کجا

مور را ملک سلیمان گو مباش

۴

چون ز یزدان هرچه خواهی میدهد

خلعت و انعام سلطان گو مباش

۵

ما گدایانیم ما را چون عبید

مال و جاه و حکم و فرمان گو مباش

تصاویر و صوت

کلیات عبید زاکانی (شامل: رساله دلگشا، قصائد، غزلیات، قطعات، رباعیات، عشاقنامه) با مقدمهٔ شهریار یاربخت (نوذر اصفهانی) - عبید زاکانی - تصویر ۹۲

نظرات

user_image
نریمان
۱۳۸۹/۰۹/۰۶ - ۰۸:۰۰:۱۷
بیت آخر مصراع دوم بین "جاه" و "حکم" یک واو جا افتاده است.
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.