عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۸۴

۱

هرگه که شبی خود را در میکده اندازیم

صد فتنه برانگیزیم صد کیسه بپردازیم

۲

آن سر که بود در می وان راز که گوید نی

ما مونس آن سِرّیم ما محرم آن رازیم

۳

هر نغمه که پیش آرند ما با همه در شوریم

هر ساز که بنوازند ما با همه در سازیم

۴

زین پیش کسی بودیم و امروز در این کشور

ما جمری بغدادیم ما بکروی شیرازیم

۵

گر حکم کند سلطان کین باده براندازند

او باده براندازد ما بنک براندازیم

۶

آن روز که در محشر مردم همه گرد آیند

ما با تو در آن غوغا دزدیده نظر بازیم

۷

بر یاد تو هر ساعت مانند عبید اکنون

بزمی دگر افروزیم عیشی دگر آغازیم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۵/۰۹/۰۶ - ۱۲:۱۹:۱۱
بیت ششم شااااهکاره
user_image
علیرضا
۱۳۹۶/۰۴/۳۱ - ۰۴:۲۱:۲۷
بیت ششم کلی به فکر فرو می بره آدموشاه بیت!
user_image
بیمان
۱۳۹۸/۰۲/۲۱ - ۰۹:۰۲:۴۶
معنی جمری بغداد و بکروی شیراز چیست
user_image
جمال رادفر
۱۴۰۲/۰۹/۲۴ - ۱۷:۰۷:۰۱
جمری . [ ج ُ ] (اِ) بلغت ماورأالنهر، مردم بازاری و کم اصل و جلف و گدا و تلنگی را گویند. و بفتح اول و کسر اول هم آمده است . (برهان ). بکروی شیراز میوه ای از جنس مرکبات که کمی تلخ است و کمتر ا زبقیه مرکبات طرفدار دارد