
عبید زاکانی
غزل شمارهٔ ۹۳
۱
خدایا تو ما را صفائی بده
به ما بینوایان نوائی بده
۲
در گنج رحمت به ما برگشا
وزان داد هر بینوائی بده
۳
همه دردناکان درماندهایم
حکیمی به هریک دوائی بده
۴
سگ کوی رندان آزادهایم
در آن کوچه ما را سرائی بده
۵
بلائیست این نفس کافر عبید
گرش میتوانی سزائی بده
نظرات