
عبید زاکانی
غزل شمارهٔ ۹۹
۱
خوش بود گر تو یار ما باشی
مونس روزگار ما باشی
۲
روزکی همنشین ما گردی
شبکی در کنار ما باشی
۳
ما همه بندگان حلقه بگوش
تو خداوندگار ما باشی
۴
همچو سگ میدویم در پی تو
بو که ناگه شکار ما باشی
۵
غم نگردد به گرد خاطر ما
گر دمی غمگسار ما باشی
۶
تا دل بیقرار ما باشد
در دل بیقرار ما باشی
۷
تا منم بندهٔ توام چو عبید
تا توئی شهریار ما باشی
تصاویر و صوت

نظرات