عبید زاکانی

عبید زاکانی

شمارهٔ ۱۰ - در عبرت

۱

ای عبید این گل صد برگ بر اطراف چمن

هیچ دانی که سحرگاه چرا می‌خندد

۲

با وجود گره غنچهٔ و تنگی دل او

حکمتی هست نه از باد هوا می‌خندد

۳

چون ثبات فلک و کار جهان می‌بیند

به بقای خود و بر غفلت ما می‌خندد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۵/۰۱/۱۸ - ۱۰:۱۷:۲۴
روحت شاد عبید خان ♥بسیار زیبا بودفروردین 1395
user_image
یوسف
۱۳۹۵/۰۷/۱۸ - ۰۴:۴۵:۰۶
هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا همی کند نوحه گری یعنی که نموداست درآیینه صبح کزعمر شبی گذشت و تو بی خبری