
عبید زاکانی
شمارهٔ ۲۲ - در حسرت بی پولی گوید
۱
ای اقچه گرد روی کانی
ای بی تو حرام زندگانی
۲
ای راحت جان و قوت دل
ای مایهٔ عیش و کامرانی
۳
تا کی باشد عبید بی تو
تن داده به عجز و ناتوانی
نظرات