
عبید زاکانی
رباعی شمارهٔ ۱۰
۱
گل کز رخ او خجل فرو میماند
چیزیش بدان غالیهبو میماند
۲
ماه شب چهارده چو بر میآید
او نیست ولی نیک بدو میماند
تصاویر و صوت

نظرات