عمان سامانی

عمان سامانی

بخش ۱۷

در بیان عارف شدن به مراتب جانبازان راه حقیقت از در ارادت به شیخ طریقت از ر اه مراقبه گوید:

۲

باز هستی، طاقتم را طاق کرد

دفتر صبر مرا؛ اوراق کرد

۳

یادم آمد؛ خلوتی خالی ز غیر

پیری اندر صدر آن، یادش بخیر

۴

خم صفت، صافی دل و روشن ضمیر

خضروش، گمگشتگان را دستگیر

۵

مر مرا از حال خویش افزوده حال

خواب بود این می ندانم یا خیال؟!

۶

هشت بر زانو، سر تسلیم من

خواست تا سری ...

۷

پس لب گوهر فشان آورد پیش

پیشتر بردم دو گوش هوش خویش

۸

از دم آن مقبل صاحب نظر

گشتم از شور شهیدان، با خبر

۹

عالمی دیدم ازین عالم، برون

عاشقانی، سرخ رو یکسر ز خون

۱۰

دست بر دامان واجب، بر زده

خود ز امکان خیمه بالاتر زده

۱۱

گرد آن شمع هدی از هر کنار

پرزنان و پرفشان، پروانه‌وار

۱۲

ترسم از این بیشتر، شرحی دهم

تار تن را، نطق بشکافد ز هم

۱۳

ز آنکه در گوش من آن والانژاد

گفت، اما رخصت گفتن نداد

تصاویر و صوت

گنجینة الاسرار عمان سامانی و غزلیات وحدت کرمانشاهی به کوشش محمدعلی مجاهدی (پروانه) - عمان سامانی, وحدت کرمانشاهی - تصویر ۸۱

نظرات

user_image
سید حبیب حمزه لو
۱۳۹۷/۱۲/۰۳ - ۲۳:۵۰:۵۲
هِشت بر زانو، سر تسلیم منخواست تا سّری کند تعلیم من
user_image
فرشاد منصوریان
۱۳۹۹/۰۹/۰۸ - ۰۷:۵۸:۴۸
چرا به نوشته آقای سید حبیب حمزه لو ترتیب اثر نمی دهید