
عمان سامانی
شمارهٔ ۳: آن را که به سر شور و به دل کیفیتی نیست
۱
آن را که به سر شور و به دل کیفیتی نیست
گر هست هزارش هنر، انسانیتی نیست
۲
آن لب که تر، از باده نشد هیزم خشگ است
آتش بزنیدش که در او خاصیتی نیست
۳
دل جمله مسخر شده عشق شد ای عقل
زین ملک برون رو که در آن تمشیتی نیست
۴
جز عشق میاموز به اطفال طریقت
بس تجربه کردم به از این تربیتی نیست
۵
مشکن قدح اهل دل ای شیخ ریایی
در مذهب ما بدتر از این معصیتی نیست
۶
فرخنده عروس است نکو گفته «عمان »
کز زیور همسایه بدو عاریتی نیست
نظرات