عنصری

عنصری

شمارهٔ ۱۳۴

۱

گل سوری بماه اندر شکفته

بر او بر کژدم جرّاره خفته

۲

دو لب چون دانۀ نارست لیکن

بنوک سوزن اندیشه سفته

۳

نکوروئی که از فردوس حورا

برو خوبی فرستاده است سفته

۴

شب تار آشکارا گشته دائم

بزیرش روز رخشنده نهفته

۵

بآیین صورتی کاندر جهان کس

نظیر او ندیده ست و نگفته

۶

چو گل گویی شکفته عارضینش

وز او زلفین مشکین گرد رفته

تصاویر و صوت

نظرات