عنصری

عنصری

شمارهٔ ۲۵

۱

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد

عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد

۲

بر غالیه بماند بر عارض تو باد

گاهش برو بمالد و گه باز بسترد

۳

گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد

وز بیم غمزگان تو نرگس بپژمرد

۴

نیرنگ جادوانه و ارتنگ چینیان

هر شب بنزد چشم و رخ تو که آورد

۵

و آن صد هزار حلقۀ مشکین پر شکن

هر ساعتی بگرد گل تو که گسترد

۶

چشم تر است مایۀ نیرنگ و دلبری

نرگس ندیده ام که بنیرنگ دل برد

۷

طبعی بر آن دو زلف تو چندان گره فتاد

کش مرد هندسی به دو صد سال نشمرد

تصاویر و صوت

دیوان ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری به اهتمام دکتر یحیی قریب (با مقدمه و حواشی و تعلیقات) - ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری - تصویر ۱۸۳

نظرات