
عنصری
شمارهٔ ۲۶
۱
بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد
بروی روز بر از تیره شب نگار که کرد
۲
نبود یار بطبع و بجنس ظلمت و نور
بروی خوب تو این هر دو چیز یار که کرد
۳
ترا که کرد بتا از بهار خانه برون
جهان بروی تو بر جان من بهار که کرد
۴
بماه مانی آنگه که تو سوار شوی
چگونه ای عجبی ماه را سوار که کرد
۵
اگر ز عشق تو پر ناز گشت جان و دلم
مرا بگوی رخانت برنگ نار که کرد
۶
گر استوار نبودی ز دور بر دل من
مرا بمهر تو نزدیک و استوار کرد
تصاویر و صوت


نظرات